اینگونه استدلال میشود که اگر قرار بود جنگ با راه حل سیاسی پایان پذیرد، چرا این اقدام پیش از این ، به ویژه پس از فتح خرمشهر انجام نشد؟ هچنین تغییر موقعیت نظامی ایران در ماههای پایانی جنگ و پذیرش قطعنامه 598 یک سال پس از تصویب آن ، این سؤال را مطرح کردکه چرا قطعنامه 598 همزمان با تصویب آن در تیرماه 1366 پذیرفته نشد؟ به این سئوال بدین گونه میتوان پاسخ گفت که، پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران اساسا متأثر از تحولات نظامی در ماههای پایانی جنگ بود، که به نحو غیر منتظرهای موازنه را به زیان ایران و به نفع عراق تغیر داد. این موضوع به همان اندازه که در تغییر موضع ایران برای پایان دادن به جنگ تأثیر داشت در مطرح کردن پرسش درباره نحوه پایان جنگ نیز اثر گذاشت. منش و بینش سیاسی امام خمینی (ره) و فرصت شناسی ایشان، با توجه به اوضاع داخلی و بینالمللی ، در پذیرش قطعنامه از مهمترین علل قبول قطعنامه 598 بود. نظر به اینکه ماهیت سیاست عراق و حامیانش خنثی سازی و مهار تهاجمات ایران بود. در نتیجه، به هر نحو از پذیرش برتری ایران و ارائه امتیاز به آن خودداری میکردند. و همین سیاست تا اندازهای در طولانی شدن جنگ مؤثر بود. در حالیکه امتیاز دادن به ایران و متقاعد ساختن این کشور میتوانست برای پایان بخشیدن به جنگ کمک نماید، چنان که تصویب قطعنامه 598 واکنش مثبت ایران را به دنبال داشت.1 ایران قطعنامه را رسما نپذیرفت ولی آن را رد نیز نکرد و عملا همکاری با دبیرکل سازمان ملل را آغاز کرد. تا علاوه بر چانهزنی برای جابجایی بندهای قطعنامه، اجرا شدن آن را ممکن سازد. حاصل این همکاری این بود که به محض آنکه ایران قطعنامه 598 را پذیرفت امکان اجرای آن فراهم شد و تنها تردید عراق در پذیرش قطعنامه و حمله مجدد به ایران اجرای آن را به تأخیر انداخت.
زمینههای صدور قطعنامه در 21 بهمن 1364 رزمندگان اسلام در یک حمله غافلگیرانه، فاو را تصرف کردند، که این امر باعث نگرانی شدید جهان غرب، شوروی سابق و کشورهای ساحلی خلیجفارس گردید. آمریکا که به پایداری جمهوری اسلامی ایران مطمئن شد، تصمیم گرفت به هر شکل ممکن خود را به ایران نزدیک کند، از اینجا بود که حادثه رسوایی ایران ـ کنترا اتفاق افتاد. با وجودی که دولت آمریکا به منظور تحریم تسلیحاتی ایران، بر کشورهای دیگر فشار وارد می آورد اما مخفیانه به ایران سلاح ارسال میکرد، آمریکاییان دلایل این اقدام را کمک به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان، نزدیکی به دولت ایران، و خاتمه دادن به جنگ ایران و عراق عنوان کردند. لکن این امر بر روابط آمریکا با دیگر کشورها، خصوصا کشورهای عرب منطقه، تأثیر نامطلوبی گذاشت و آمریکا نیز که از نزدیکی به دولتمردان ایران ناامید شده بود در سیاست خود یک چرخش تند و سریع به وجود آورد و سیاست حمایت قاطع از عراق و اعراب ، و مخالفت خصمانه با ایران را پیش گرفت. آمریکا در همین راستا در دو جبهه وارد عمل شد: الف) در جبهه نظامی، با تقویت ناوگان خود در خلیج فارس و تشویق متحدان خویش به اعزام ناوهای بیشتر به منطقه، عملا دشواریهایی را برای عملیات ایران بوجود آورد؛ و از سوی دیگر دست عراق را برای هر گونه اقدامی در خلیج فارس باز گذاشت و ا طلاعات نظامی آواکسها و ماهوارهها را از وضع جبههها در اختیار عراق قرار داد. ب) در جبهه سیاسی نیز به دولتها فشار فزاینده وارد کرد که از فروش اسلحه به ایران جلوگیری کنند، و در شورای امنیت نیز کوشید که کشورهای عضو را به تصویب قطعنامهای درباره تحریم فروش اسلحه به ایران موافق سازد.2 در 16 دی 1365 ایران حمله بزرگ خود را به جنوب بصره در قالب عملیات کربلای 5 آغاز کرد و فشارهای فوقالعاده سنگینی را به ماشین جنگی دشمن وارد آورد. دکوئیار، دبیر کل سازمان ملل، متعاقب این عملیات از اعضای دائمی شورای امنیت خواست که برای خاتمه دادن به جنگ با یکدیگر همکاری کنند که این امر با پاسخ مثبت سفرای این کشورها روبرو شد. در این مذاکرات، آنها در احتمال این که جنگ تهدیدی علیه صلح باشد» را مورد بررسی قرار دادند تا بدین وسیله راه را برای استفاده از اختیارات مندرج در فصل هفتم منشور ملل متحد هموار کنند».3 پس از شروع مذاکرات، اعضای شورای امنیت در مورد صدور قطعنامهای در راستای فصل هفتم، که چارچوب جدیدی را برای فعالیتهای دبیرکل و اقدامات پیگیرانه وی از جمله تحریمهای اقتصادی فراهم میکرد، به توافق رسیدند. از طرفی، وزارت خارجه ایران از پاییز 1365 تا تصویب قطعنامه ، هیأتهای مختلفی را جهت تأثیرگذاری بر طرح این قطعنامه به کشورهای مختلف اعزام کرد. تا جایی که تهیه کنندگان پیش نویس قطعنامه مجبور شدند در مقابل دیپلماسی فعال ایران بندهای 6، 7 و 8 را در آن بگنجانند، که تا اندازهای متضمن نظرهای ایران بود.4 اما بایستی خاطرنشان ساخت که عامل مهم صدور قطعنامه 598، عملیاتهای متعدد رزمندگان اسلام در خاک عراق بود که شامل مجموعه زنجیرهای عملیات کربلا ، فتح و نصر میشود. اگرچه قطعنامه 598 انتظار کامل جمهوری اسلامی ایران را برآورده نکرد، اما در مقایسه با قطعنامههای قبلی سازمان ملل از ویژگیهای خاصی برخوردار بوده است. مخصوصا بند شش قطعنامه که در باب تعیین آغازگر جنگ است، با توجه به اهداف اولیه شورای امنیت در جنگ، برای جمهوری اسلامی ایران پیروزی نسبتا بزرگی به حساب میآید؛ زیرا در سایه مقاومت رزمندگان و حرکت دیپلماسی فعال توانسته است شورای امنیت را متقاعد سازد که صلح بدون تعیین متجاوز بر خلاف عدالت و امنیت، و در واقع عین ظلم میباشد(متن کامل قطعنامه در پایان مقاله آمده است).
نگاه تحلیلگران سیاسی و نظامی به قطعنامه 598 نگاه تحلیلگران و کارشناسان مسائل سیاسی و نظامی را میتوان به دو نگاه مثبت و منفی تقسیم نمود. الف) نگاه مثبت تحلیلگران مسایل سیاسی و نظامی که به قطعنامه نگاه مثبت داشته و آن را از نظر شکلی و ماهوی برخاسته از اعتقاد شورای امنیت دانستهاند، اهم اظهاراتشان عبارتند از: • قطعنامه 598 تحت عنوان «منازعه بین ایران و عراق» صادر شده است و بر خلاف قطعنامههای قبلی اعلان «وضعیت مابین ایران و عراق» نمیباشد. • قطعنامه 598 مفصلترین قطعنامه، و از نظر حجم و عبارت دقیقترین آنها میباشد. • قطعنامه فوق برخاسته از نظر حاکم در شورای امنیت و نگرانی عمیق آن به ادامه جنگ بین ایران و عراق است. • قطعنامه 598 توصیه نامه نیست بلکه حالت آمرانه بودن آن غالب و قوی است. • قطعنامه 598 به اتفاق آرا صادر شده است. • این قطعنامه راه حل جامع بینالمللی برای برقراری صلح عادلانه و شرافتمندانه در منازعه ایران و عراق است.5 ب) نگاه منفی اهم اظهارات تحلیلگرانی که به قطعنامه نگاه منفی دارند عبارتند از: الف: اگر قطعنامه 598 از اعتقاد اعضای شورای امنیت برخاسته، چرا این اعتقاد در سالهای اولیه تجاوز، که افکار جهانی در انتظار تصمیم جدی شورای امنیت بود، برنخاست؟ ب: اگر قطعنامه 598 ناشی از نگرانی عمیق شورای امنیت از ادامه جنگ ایران و عراق است، موقعی که رژیم عراق از زمین و هوا و دریا به خاک کشور ما حمله میکرد و زنان و کودکان بیدفاع مناطق مرزی ما را به خاک و خون میکشید، این نگرانی عمیق بوجود نیامد؟ و چرا هنگامی که رزمندگان اسلام در خاک دشمن با عملیاتهای پی در پی خود در صدد تنبیه متجاوز برآمدند، نگرانی شورای عمیق میشود؟ ج: اگر قطعنامه 598 پیام آور صلح عادلانه و شرافتمندانه بود، چرا امام راحل (ره) پذیرش آن را به منزله جام زهر دانست؟ اگر صلح عادلانه است چرا زهر است؟ آیا تحلیلگران خوش بین متوجه این تناقض شدهاند؟ گروهی هم هدف شورای امنیت را در صدور قطعنامه 598 این چنین بیان میکنند: 1ـ اعاده حیثیت سازمان ملل متحد در درجه اول به عنوان نهاد حافظ صلح بینالمللی . 2ـ جلوگیری از سقوط صدام؛ حامیان بینالمللی صدام به خوبی دریافتند که ایران با تصمیمات تهاجمی خود در جنگ ممکن است رژیم صدام را به سقوط بکشاند، لذا به این نتیجه رسیدند که ایجاد حرکت سیاسی تازهای در منطقه ضروری است تا نقش عملیات رزمندگان ایران را در ایجاد تحولات سیاسی منطقه بیاثر نماید.6
جمهوری اسلامی ایران و قطعنامه 598 جمهوری اسلامی ایران در روز صدور قطعنامه طی نامهای که دبیرکل سازمان ملل برای وزیر امور خارجه ارسال کرد ، به طور رسمی از قطعنامه و مفاد آن مطلع شد. ایران قطعنامه را نه رد کرد و نه پذیرفت. در این راستا، هاشمی رفسنجانی ، جانشین فرماندهی کل قوای وقت، چنین اعلام کرد: «ما خواستار آن هستیم که اول متجاوز معرفی، و بعد راه برای حل مسائل جدی هموار شود. معلوم است که محاکمه و تنبیه متجاوز و بازپرداخت غرامت از همین اقدام آغاز خواهد شد. اگر این جابجایی دربندها انجام گیرد، راه هموار خواهد شد». علیاکبر ولایتی، وزیر خارجه وقت، نیز عدم مشورت با ایران در مورد تصویب قطعنامه و عدم اعلام عراق به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ را از دلایل عدم پذیرش قطعنامه ذکر کرد و آن را نشان دهنده خط مشی غیر عادلانه و یک طرفه شورای امنیت دانست. تهران اعتقاد دارد حضور نظامی گسترده آمریکا در خلیجفارس و اسکورت کشتیهای کویتی، با بند پنجم قطعنامه، که از کشورهای جهان خواستار خویشتنداری شده بود، تناقض آشکار دارد. ولایتی تصریح کرد که ما دلیلی نمیبینیم قطعنامهای را که برای تحمیل عقاید ناعادلانه و غیر منصفانه است، بپذیریم. او صریحا گفت: «قطعنامه شورای امنیت مود قبول ما نیست». با توجه به این اظهار نظرها، در بررسی موضع جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه می رسیم که دو نوع برخورد با قطعنامه کاملا قابل تمایز میباشد. یک گروه از افراد اعتقاد داشتند که قطعنامه را باید صریحا و کلا رد کرد، یعنی همان رویدادی که در مورد دیگر قطعنامههای شورای امنیت اتخاذ کرده بودند. ولی گروه دیگری به سیاست نه رد و نه قبول اعتقاد داشتند. این گروه با توجه به آمریت قطعنامه و صدور آن بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد و لازم الاتباع بودن آن و نیز سیاستهای هماهنگ شرق و غرب در جهت پایان بخشیدن به جنگ ایران و عراق ، این موضع را نسبت به قطعنامه 598 اتخاذ کرده بودند؛ تا از طرفی با تبلیغات شدیدی که بر اثر رد کردن قطعنامه ناشی میشد، مواجه نشوند و از طرف دیگر با تمسک به تقدم بخشیدن به اجرای بند 6 قطعنامه بر دیگری بندهای آن مستمسکی بر عدم پذیرش قطعنامه داشته باشند. مهمترین دلیل اتخاذ این سیاست نسبت به قطعنامه 598، اولا، بدبینی شدیدی بود که ایران به علت سابقه عملکرد شورای امنیت، نسبت به آن داشت؛ به طوری که سکوت معنیدار شورا پس از گذشت 7 سال از جنگ تحمیلی، عامل مهمی در تشدید این بدبینی بود. ثانیا، به دلیل موقعیت برتر نظامی خود در جبهه ها در زمان صدور قطعنامه، سعی داشت امتیازات بیشتری به دست آورد.
امام خمینی (ره) و تعیین استراتژی دفاع پذیرش قطعنامه 598 و تغییرات استراتژی دفاع از داخل که اتخاذ آن حتمی مینمود، مقولهای بود که اعلام آن برای افکار مردم، خصوصا احساسات پاک و پر شور رزندگان ما کاملا قابل توجیه نبود و به زمینهسازی در فاصله زمانی مناسب نیاز داشت، و از طرف دیگر نیز به لحاظ شرایط منطقهای و بینالمللی ایجاد شده ، ولی تطویل زمان میتوانست هر روزش به ضرر ما باشد، مضافا اینکه امام در بیان سیاستهای عمومی و کلان خود پیرامون انقلاب اسلامی هیچ ملاحظه و رودربایستی با کسی نداشت. در چنین اوضاع و احوال امام خمینی(ره) که تعیین کننده خط مشی دفاعی در طول هشت سال دفاع مقدس بود، تصمیم گرفت پس از اعلان پذیرش رسمی قطعنامه از سوی مسوولین حرف آخر با مردم را در مورد جنگ نیز خود بزند. دفاع از دیدگاه امام راحل (ره) را میتوان به دو نوع دائمی و غیر دائمی تقسیم کرد: استراتژی «دائمی» یا «کلی» که حفظ اسلام و مصالح مسلمین میباشد، استراتژی «غیردائمی» که اتخاذ شیوه دفاع در جهت حفظ اسلام است، یعنی اگر دشمن با ابزار نظامی به جنگ ما میآید، لزوما ما هم باید با ابزار و ادوات نظامی دفاع کنیم؛ یا اگر دشمن با ابزارهای فرهنگی و سیاسی به میدان میآید ما هم باید با ابزار فرهنگی و شیوههای سیاسی مناسب از خود دفاع کنیم و همه این شیوهها باید در راستای استراتژی کلی حفظ اسلام و مصلحت جامعه باشد. از این رو دشمن تا زمانی که در جبهههای نظامی به ما حمله میکرد، وظیفه ما دفاع نظامی بود و هنگامی که پس از صدور قطعنامه 598 استراتژی ضربه را از جبهه نظامی به جبهه سیاسی کشاند ما هم لازم بود متناسب با این جبهه، شیوه دفاعی اتخاد میکردیم. به همین دلیل امام راحل (ره) فرمود که من به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده تا چند روز قبل معتقد بودم و اکنون به دلیل حوادث پیش آمده و ... با قبول قطعنامه موافقت میکنم.8 اگرچه امام (ره) با قبول قطعنامه، موقعیت نظام جمهوری اسلامی را در شرایط بوجود آمده حفظ کرد و پس از هشت سال مبارزه، دشمن را از اشغال حتی یک وجب خاک ایران ناامید کرد که در تاریخ جنگها بیسابقه است، لکن این تصمیم به منزله پایان مبارزه نبود، بلکه تغییر استراتژی و اتخاذ شیوه جدیدی از مبارزه در جبهه سیاسی بوده است. به طوری که ایشان در این زمینه فرمودند: «قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به معنا حل مسأله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربههای تبلیغاتی جهانخواران علیه ما کند شده است».9
علل قبول قطعنامه از سوی امام (ره) امام خمینی (ره) پس از قبول قطعنامه 598 در جهت حفظ و استحکام نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران ، خطاب به ملت ایران در رابطه با اتخاذ این تصمیم، اینچنین فرمودند: در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطهی حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری میکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم. و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم .... من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهههای آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نمودهاند، تشکر و قدردانی میکنم. و همه ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت میکنم. در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسأله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقینا از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بیخبرند و نمیدانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمهای وارد نمیسازد.... خداوندا ، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهر آلود قبول قطعنامه را سرکشیدهام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمسازی میکنم .... اکیدا به ملت عزیز ایران سفارش میکنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به معنای حل مسأله جنگ نیست، و هنوز دشمن از شرارتها دست بر نداشته است؛ و چه بسا با بهانهجوییها به همان شیوههای تجاوزگرایانه خود ادامه دهد. ما باید برای دفع تجاوز احتمالی دشمن آماده و مهیا باشیم، و ملت ما هم نباید فعلا مسأله را تمام شده بداند... در هر شرایطی باید بنیه دفاعی کشور در بهترین وضعیت باشد .... من باز میگویم که قبول این مسأله برای من از زهر کشنده تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم. و نکتهای که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران با اتکای خود تصمیم گرفتهاند و کسی یا کشوری در این امر مداخله نداشته است .... 10 امام(ره) در ادامه میفرمایند: ما در چارچوب قطعنامه 598 به صلحی پایدار فکر میکنیم و این به هیچ وجه تاکتیک نیست، ولی سلحشوران ارتش اسلام باید خود را آماده کنند که اگر دشمن دست به حملاتی زد، جواب مناسبی به آن بدهند.11 همانطور که ذکر گردید امام خمینی (ره) با درایت و هوشیاری و بصیرت و آگاهی کامل از مسائل داخلی و بینالمللی قطعنامه 598 را بر خلاف قطعنامههای قبلی شورای امنیت در مورد پایان جنگ و برقراری آتش بس، پذیرفت. قبول این قطعنامه فقط با هدف حفظ اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران در برابر حملات و آسیبهای دشمنان اسلام و مستکبرین بود. درک و فهم اتخاذ چنین تصمیمی از سوی امام (ره) تنها با قرار گرفتن در ظرف زمانی تصویب قطعنامه و اوضاع داخلی و بینالمللی آن زمان اماکن پذیر میباشد.
متن قطعنامه 598 قطعنامه 598 دارای یک مقدمه و ده بند است که در جلسه 2570 شورای امنیت با اتفاق آراء به تصویب رسید. بندهای قطعنامه بر اساس مواد 39 و 40 منشور سازمان ملل متحد به شرح زیر میباشد: 1ـ مطالبه میکند که به عنوان اولین قدم به سوی یک حل و فصل از طریق مذاکره، ایران و عراق به یک آتش بس فوری اقدام کنند و تمام عملیات نظامی را در زمین، دریا و هوا متوقف کنند و همچنین تمام نیروها را بیدرنگ تا سرحدات شناخته شده بینالمللی باز گردانند. 2ـ از دبیرکل درخواست میشود که گروهی از ناظران سازمان ملل متحد را برای تأیید، تحکیم، نظارت بر آتشبس ، و عقبنشینی به مرزها اعزام کند. به علاوه از دبیرکل درخواست میشود که ترتیبات ضروری را برای مشاوره با طرفین انجام دهد و گزارش آن را به شورای امنیت تسلیم کند. 3ـ شورا اصرار دارد که پس از توقف مخاصمات فعال، بلادرنگ اسرای جنگی را بر اساس کنوانسیون سوم ژنو در 12 اوت 1949 آزاد کند و عودت داده شوند. 4ـ از ایران و عراق دعوت میشود که با دبیرکل در خصوص به اجرا در آوردن این قطعنامه و در کوششهای میانجیگرانه برای کسب یک حل و فصل جامع، عادلانه ، شرافتمندانه و مورد قبول طرفین در مورد تمام موضوعات مهم، بر اساس اصول مندرج در منشور ملل متحد همکاری کنند. 5ـ از تمامی دولتهای دیگر دعوت میشود که حداکثر خویشتنداری را به عمل آورند و از هر اقدامی که ممکن است به تصاعد و گسترش بیشتر مخاصمه منجر شود، احتراز جویند و بدین گونه به اجرا در آوردن قطعنامه حاضر را تسهیل کنند. 6ـ از دبیرکل درخواست میشود که ضمن مشورت با ایران و عراق، مسأله تفویض کار تحقیق در باب مسئولیت مخاصمه به هیأتی بیطرف را بررسی کند و در حداقل مدت ممکن به شورا گزارش دهد. 7ـ عظمت خسارات وارده در خلال مخاصمه و نیاز به کوشش در جهت نوسازی با امدادهای بینالمللی درخور، زمانی که مخاصمه پایان پذیرد، تصدیق میشود و در همین خصوص از دبیرکل درخواست میشود که هیأتی از کارشناسان را برای پژوهش در باب مسأله نوسازی تعیین کند و به شورای امنیت گزارش دهد. 8ـ به علاوه از دبیرکل درخواست میشودکه با مشورت با ایران و عراق و سایر کشورهای منطقه، طرق افزایش امنیت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد. 9ـ از دبیرکل درخواست میشود که شورای امنیت را در مورد به اجرا در آوردن این قطعنامه به طور مداوم مطلع کند. 10ـ شورای ا منیت تصمیم دارد که برای در نظر گرفتن اقدامات بیشتر و تضمین اجرای این قطعنامه، در صورت ضرورت جلساتی تشکیل دهد.12
پی نوشتها 1- جهت مطالعه بیشتر رجوع کنید به: محمد درودیان ، پرسشهای اساسی جنگ، تهران : مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ ، 1380. 2 - منوچهر پارسا دوست، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، تهران: شرکت سهامی انتشار، بهار 1371 ، ص 674. 3 - کامرون هیوم ، سازمان ملل متحد، ایران و عراق، ترجمه هوشنگ راسخی عزمی ثابت ، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه 1376، صص 15-214. 4 - علیاکبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، ص 204. 5 - اسماعیل منصوری لاریجانی ، تاریخ دفاع مقدس ، تهران : انتشارات اسلیمی ، 1380، صص 210-211. 6 - همان ، ص 212. 7 - علیاکبر ولایتی ، پیشین ، ص 221. 8 - اسماعیل منصوری لاریجانی ، پیشین ص 218. 9 - روزنامه اطلاعات ، 30/3/1367. 10 - پیام به ملت ایران ، 29/4/1367 ، صحیفه امام ، جلد 21 ، صص 92-96. 11 - بیانات خطاب به فرمانده سپاه ، 31/4/1367 ، صحیفه امام ، جلد 21 ، ص 101. 12 - اسماعیل منصوری لاریجانی ، پیشین ، صص 209-210. |